بریز و بپاش


گیسو به هم بریز

و جهانی ز هم بپاش

معشوقه بودن است

و بریز و بپاش

nilufar ۶ ۱۵

بی قرار


آنقدر بی قرار تو هستم که حاضرم

با دیگران ببینمت؛ اما ببینمت ...

 

nilufar ۱۰ ۱۲

عشق


پدرم عاشق مادرم بود 

ولی هرگز به او نگفت 

اما وقتی که مادرم بیمار بود 

دکتر درجه تب را در دهان پدرم میگذاشت !

nilufar ۹ ۲۰

پرنده و درخت


تو چه ساده ای و من، چه سخت

تو پرنده ای و من، درخت

آسمان همیشه مال توست

ابر، زیر بال توست

من ، ولی همیشه گیر کرده ام.

تو به موقع می رسی و من ،

سالهاست دیر کرده ام

nilufar ۱۱ ۱۱

گاو


نه اینکه دوستت نداشته باشم

اما رد شدن از جاده ای

که صدبار در آن تصادف کرده ای

کار گاوهاست.

 

nilufar ۱۳ ۱۵

مرتد


غمگین تر از گالیله ام بانو

اخبار مرتد بودنم، پیچید

من معتقد هستم که این دنیا

دور تو می گردد...نه این خورشید

nilufar ۱۱ ۸

شوق رفتن


از من رفتی
همچون مرغ مهاجر 
از آبگیر پیر

در تو شوق رفتن بود
در من هم

بال هایش در تو بود
آرزویش در من .

nilufar ۳ ۵

درد


هر که خود داند و خدای دلش

که چه دردی ست در کجای دلش

 

nilufar ۲ ۷

سرنوشت


ترسیده ای؟

                         از که؟

از جهان؟ 

                      من جهانت

از گرسنگی؟

                    من گندمت

از بیابان؟ 

                   من بارانت

از زمان؟

                  من کودکیت

از سرنوشت؟

                         من هم از سرنوشت می ترسم...

nilufar ۴ ۱۴

عشق!


نه مرا با تو بودن آسان است

نه توان گفت "وداع"

عشق!

ای ترکش کنار نخاع...


nilufar ۴ ۶
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان