اتفاق
در یک مهمانی
یک خیابان
یا حتی یک مغازه
چرا برحسب اتفاق
ما جایی به هم برنمی خوریم؟
متناش قشنگه حتما که نباید کسی رو دوست داشته باشم
یعنی عجیب و غریب هستم؟
تمام دلخوشیِ من شدی
امید جانم شدی
ناگه
تمامِ دلخوشیِ من؛ رفتی؟
تو رفتی
دلم رفت
جانم رفت
چشمانم کنارِ حوض
با اشکها جاماند
تو رفتی
اما
عمیقتر از دلتنگی
در گلویم بغضی شدی، ماندی