هم دردی و هم درمانی


الغیاث از تو که هم دردی و هم درمانی

زینهار از تو که هم زهری و هم تریاکی

سعدی

nilufar ۶ ۱۰

ﺗﻨﻬﺎﯾـﯽ ﯾﻌﻨـﯽ


ﺗﻨﻬﺎﯾـﯽ ﯾﻌﻨـﯽ

ﺧﯿﺎﻝ ﺑﺮﺕ ﺩﺍﺭﺩ، ﺯﻣﯿﻦ ﻧـﮕﺬﺍﺭﺩﺕ 

 

nilufar ۷ ۱۳

بر مزارم


بر مزارم

نه سنگ بگذار نه مجسمه

جفتی کفش بگذار

تا برهنه ای بپوشد و برود

nilufar ۴ ۷

تــــو را در انتــظارم


آن گــونه تــــو را در انتــظارم که اگـر

این چشم بخوابد این یکی بیدار است

nilufar ۱۰ ۱۱

چشم های تو


چشم های تو

وقت زیادی از خدا گرفت

اگر آفریده نمی شد

زیبایی بیشتری

به کوه

به دریا

به جنگل

می رسید.

nilufar ۱۰ ۷

ســـیب ســـرخ


ای ســـیب ســـرخ غلت زنان در مســــیر رود
یک شهر تا به من برسی عاشقت شده است

...

آییــــنــه ای و آه کـه هـــرگـــــز بــرای تــــو
فرقی نمی کند چه کسی عاشقت شده است

 

nilufar ۰ ۷

به تو که فکر می کنم


به تو که فکر می کنم

مورچه ها دورم جمع می شوند

رویات شیرین است

nilufar ۶ ۱۰

قوی زیبا


شنیدم چون قوی زیبـا بمیرد

فریبـــــنده زاد و فریبـــا بمیرد

...

تو دریای من بودی آغــــوش وا کن


که می خواهد این قوی زیبا بمیرد

nilufar ۳ ۹

غم


دیگران می توانند

غم هایت را بشمرند.

اما فقط خودت می توانی

حاصل جمع شان را بفهمی.

nilufar ۰ ۶

فکر میکنم


به جنگ که فکر میکنم
زخمی میشوم.
به کویر که فکر میکنم
تَرَک برمیدارم.
به آسمان که فکر میکنم
پایین می افتم
و هر وقت به جنگل می اندیشم
گله ای از گوزن ها از رویم رد میشود.
جرأت فکر کردن به تو را ندارم.

nilufar ۰ ۳
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان